در چند دهه اخیر تأثیر نگرش و تحولات دوران پستمدرن بر تمامی حوزهها از سوی پژوهشگران مورد توجه قرار گرفته است. تعمق در جریانات فکری نیمۀ دوم قرن بیستم نشان میدهد که در این دوران، تأثیر پررنگ علومِ شناختی و فلسفه بر نظریات معماری نیز مانند دیگر حوزهها باعث شکلگیری دیدگاههای جدید شده است ولی تاکنون، کمتر پژوهشی بهطور مشخص به ارتباط بین تحولات پستمدرن و نظریات معماری پرداخته است. این مقاله میکوشد تا در جهت پاسخگویی به سؤالات «ویژگیها و شاخصههای هنر در دوران پستمدرن چیست؟» و «چگونه این ویژگیها باعث تحول رویکرد به «معنا» و «مفهوم» در معماری گردید؟» به تبیین و تطبیق نظریات دو حوزه پستمدرن و معماری بپردازد. هدف این است که از رهگذر جستوجوی دلایل شکلگیری و تحولات رویکرد به مفهومگرایی و معناپردازی در دوران پستمدرن به تقویت بنیانهای نظری معماری دست یابیم. این پژوهش از نوع کیفی و روش آن مبتنی بر مطالعه اسناد و منابع کتابخانهای و سپس توصیف و تحلیل آنها بنا گردیدهاست. برای تطبیق و نتیجهگیری نیز از روش استدلال منطقی استفاده شدهاست. بنا به تحلیل نتایج حاصل از مبانی نظری، میتوان چنین استدلال کرد که مطرح شدن پارادایمهای پستمدرن و مرتبط نمودن آن با نظریات طراحی با تأکید بر حوزه شناخت، میتواند به تقویت اندیشه معماران و مفهومپردازی در معماری کمک نماید؛ همچنین یافتههای پژوهش نشان میدهد پارادایمهای پسامدرن که بهنوعی حکایت از تغییر جهت اندیشه و سوقدادن معماری به سمت حوزههای شناختی دارد؛ در تقویت بنیانهای نظری معماری نیز تأثیری قابل توجه داشتهاست که نتیجه مشخص آن شکلگیری طراحی مفهومی در معماری است.
Davoodi S, Tahoori N. Analysis of the developments in the approach to "conceptualism" in the field of postmodern architecture. Golestan-e Honar 2025; 9 (2) :134-119 URL: http://golestanehonar.ir/article-1-502-fa.html
داودی سمیه، طهوری نیّر. تحلیل تحولات رویکرد به «مفهومگرایی» در حوزۀ معماری پستمدرن. گلستان هنر. 1404; 9 (2) :134-119